میترسم پشت اون نقاب زیبات تو نباشی
میترسم که دلم با این حقیقت رو به رو شه
برام نقش یه عاشق پیشه رو بازی کنی باز
میترسم که یهو برای من دست تو رو شه
ـ
مثل دیوونه ها چشمامو بستم که حقیقتو نبینم
یه رازی پشت حرفاته که هنوزم من ازش چیزی نفهمیدم
ولی ای کاش اتفاقای زمونه جوری میافتاد
که روز میشد که یه روز میشد
حتی تو خوابم شده ایندمو یه روزی
من از نزدیک میدیدم